از هرکی می پرسم چیزی میگه یکی میگه میایی
اون یکی میگه تو میری پیشش آخرش چی میشه تو میدونی؟
اندوه سفرت برام شده درد، چشمانم مثل یعقوب میدونی؟
اما چی میشه گفت شاید حق داشتی بری اما چرا دل منو با خودت بردی؟
صدات ،عکسات ؛ حرفات و... خاطره شده برام. منتظرم نذار بهم بگو آیا برمیگردی؟
هرجا هستی خوش باش با دلدارت یاد تو ما را بس است. یادت باشه خیلی بی وفایی!
گفتی یادم باشه خطی ننویسم که آزار دهد کسی را... اما
از خودت هزار خاطره، شعر ترانه و ستاره و غزل
هزار غم و غصه گذاشتی رفتی یادت بمونه
می دونم یه روز به هم می رسیم چه تو برگردی چه من بیام پیشت
تو گفتی از شب قصه و خودت گذاشتی و رفتی اما یادت باشه بی وفا من خیلی تنهام
در آخر بگم ای مسافر غریبه دل منو با خودت بردی کاش منو هم با خودت می بردی...
یادت بمونه که منتظرتم....
با تشکر از فروزان عزیز به خاطر متن زیباش...
کاش میفهمیدی که چقدر دلتنگتم ناصر ...
امروز بیشتر از هر روز ...
امروز بغضی توی گلوم گیر کرده، نمیدونم چیکارش کنم ...
مطمئنم این بغض برام میمونه تا آذر 88 ...
وبلاگ خوبی داری دوست من امیدوارم موفق باشی [چشمک]
بزرگترین فروشگاه اینترنتی ایران www.118agahi.com
http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100916859425
در چند ماه گذشته شما مدعی بودهاید مالکیت مادی و معنوی اثر پرواز 655 IR تحریف شده است. این تحریف چگونه صورت گرفته است؟
در اسفندماه سال گذشته لوح فشردهای به دستم رسید که مرا شگفتزده کرد. شیوه طراحی چندرسانهای آن بهگونهای بود که بیننده تصور میکرد اداره حفظ ارزشها و نشر دفاع مقدس و انجمن هنرهای تجسمی هرمزگان، مولد اصلی آن هستند. در لایهای کمرنگتر نام نگارخانه من به غلط قید شده بود. در حالی که به عنوان طراح جشنواره و اثر اعلام میکنم این 2 نهاد هیچ نقشی در شکلگیری این اثر نداشتهاند. همراهان من که این اثر را شکل دادند همه به اتفاق طی نامهای این موضوع را گواهی کردند.
بله این یک واقعیت است که در ایران چیزی به عنوان کپیرایت هنری هنوز جا نیفتاده است. دلسرد نمیشوید از اینکه کارتان به نام دیگری ثبت شود؟
نسبت به جوانهایی که به من مراجعه میکنند و میخواهند در برنامههای من شرکت کنند سختگیر شدهام. در مقایسه با سالهای قبل که پیرو هر تماس تلفنی به گوشه و کنار ایران سفر میکردم، حالا با شرایط میپذیرم. براحتی هر کسی را به داخل باغم راه نمیدهم. با یکی از دوستان که در اداره ارشاد درددل میکردم به من گفت استادت مرحوم استاد حمیدی گفته بود: «من حرف مفت زیاد میزنم، اما مفتی حرف نمیزنم.» حالا که به گذشته نگاه میکنم میبینم حرف مفتی زیاد زدهام.
سلام ویدا جون خوبی؟
ویدا جون منو که یادت میاد اون فیلمم یادم نرفته هر وقت رفتم کافینت برات ارسال میکنم.
ویدا جون با این نوشته هات آتیش زدی به قلبم همین الان دارم با گریه می نویسم
آخه خدایا ما چرا بدون دیدن انقدر اونو دوست داریم حالا که اینقدر مهرش رو به دلمون انداختی چرا پس بردی از پیشمون چرا نذاشتی از دور ببینیم وخوش باشیم با هر نفسش زندگی کنیم چرا خدایا چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خدایا به آبروی علی(ع) ناصریا را با انبیا و اولیا محشور و همنشین کن.
سلام گلم...
بله یادمه... ممنون عزیزم.