مثل روزای بارونی

مثل روزای بارونی

در این وبلاگ خواهم گفت از ناصریا از خودم و علایق شخصیم و هر چه پیش آید.
مثل روزای بارونی

مثل روزای بارونی

در این وبلاگ خواهم گفت از ناصریا از خودم و علایق شخصیم و هر چه پیش آید.

رخصت

ناصر پس از مرگش با «رخصت» آمد...


صبح ساحل ، هنری  _ آلبوم جدیدى از ناصر عبداللهى،خواننده فقید موسیقى پاپ ایران منتشر خواهد شد. به گزارش سایت موسیقى ما، رضا کریمى، مدیر برنامه‌هاى ناصر عبداللهى با اعلام این خبر گفت: ناصر قرار بود آلبومى با عنوان «رخصت» در سال‌هاى 81 و 82 منتشر کند که به دلایل از جمله نبودن بنده در ایران و ... به تاخیر افتاد.




سرانجام با فوت وى این آلبوم به مرحله انتشار نرسید.کار آهنگسازى و تنظیم قطعات آن آلبوم را مهدى عندلیبى از استادان موسیقى ایران انجام داده بود، اما از آنجا که صداى خام ضبط شده ناصر براى قطعات آلبوم موجود بود تصمیم گرفتیم این آلبوم را با تنظیم‌هاى جدید منتشر کنیم.«وى در ادامه افزود: »مهدى عندلیبى براى اولین بار تلفیق مدرنى از ساز‌هاى آکوستیک با تنظیم‌هاى الکترونیک به وجود آورده که در نوع خود بسیار جالب است. صداى دلنشین ناصر که در میان ما نیست با تنظیم‌هاى مدرن و به روز‌شده‌اى از آن آلبوم، شاید بتواند جاى خالى وى را پر کند.«کریمى تاریخ اتمام کار‌هاى آلبوم را دو ماه آینده اعلام کرد، اما گفت: »به احتمال زیاد این آلبوم را با نام جدید در چهارمین سالگرد درگذشت ناصر رونمایى خواهیم کرد. قصد داریم در آن برنامه کنسرتى هم از این قطعات برگزار کنیم که در نوع خود قابل توجه است.کریمى در پایان افزود: »تمام منافع این آلبوم 7 قطعه‌اى که البته 2 قطعه هم به صورت ریمیکس به آن اضافه خواهد شد، متعلق به خانواده ناصر است.

«ناصر عبداللهى متولد 10 دى 1349 از خوانندگانى بود که با شروع اوج‌گیرى موسیقى پاپ در سال‌هاى اخیر با ترانه ناصریا به شهرت فراوانى دست یافت. او در آثارش از کسى تقلید نمى‌کرد و صدایى منحصر به فرد داشت. بیشتر اشعار ترانه‌هاى او از سروده‌هاى محمدعلى بهمنى بود. در کار موسیقى به گفته خود وى تحت تاثیر سبک موسیقى ابراهیم منصفى بود؛ طورى که در سال‌هاى آغازین کار هنرى، ترانه‌هاى منصفى را بازخوانى مى‌کرد.ناصر عبداللهى با حضور درخشانش در عرصه موسیقى پاپ فارسى علاوه بر اینکه نام هرمزگان و بندرعباس را بر سر زبان‌ها انداخت و نگاه مردم ایران را به این خطه آمیخته با ریتم، گرم و زنده ساخت که ستایش و احترام را در خود به همراه داشت، خود باورى را هم براى جوانان جویاى عرصه موسیقى هرمزگان به همراه آورد.

این روزها...

گاو ما ما می کرد


گوسفند بع بع می کرد


سگ واق واق می کرد


و همه با هم فریاد می زدند حسنک کجایی !!!


شب شده بود اما حسنک به خانه نیامده بود.حسنک مدت های زیادی است

 

 که به خانه نمی آید.او به شهر رفته و در آنجا شلوار جین و تی شرت های تنگ به تن می کنه.

 

او هر روز صبح به جای غذا دادن به حیوانات جلوی آینه وا میسه به موهاش  ژل می زنه.

 


موهای حسنک دیگه  مثل پشم گوسفند نیست چون او ازنرم کننده گلان استفاده میکنه.

 


دیروز که حسنک با کبری چت می کرد .کبری گفت تصمیم بزرگی گرفته است.کبری تصمیم داشت

 

 حسنک را رها کند و دیگه  با او چت نکند  او یه دوست تازه به نام  پتروس تو چت پیدا کرده 

 

پتروس همیشه پای کامپیوترش نشسته بود و چت می کرد.

 

پتروس دید که سد سوراخ شده

 

اما از بس چت کرده بود انگشتش درد میکرد .

 

او نمی دانست که سد تا چند لحظه ی دیگر می شکند.

 

پتروس در حال چت کردن غرق شد.

 


برای مراسم دفن او کبری تصمیم گرفت با قطار به آن سرزمین برود اما کوه روی ریل ریزش کرده

 

 بود. ریزعلی دید که کوه ریزش کرده اما  سردش بود و دلش نمی خواست

 

لباسش را در آورد .

 

ریزعلی چراغ قوه داشت اما حوصله درد سر نداشت.

 

قطار به سنگ ها برخورد کرد و منفجر شد .کبری و مسافران قطار مردند.

 


اما ریزعلی بدون توجه به خانه رفت.

 

یه  چند سالی بود  که کوکب خانم همسر ریزعلی مهمان ندارد

 

اما پس از مدتها حسین فهمیده در خانه اونا رو میزنه

 


اونا که دیدند تو خونه گوشت ندارد

 


رفتند گوشت بگیرند !

 


او آخرین بار که گوشت قرمز خرید چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخت .

 

اما او از چوپان دروغگو گله ندارد چون دنیای ما خیلی چوپان دروغگو دارد به همین دلیل است

 

 که دیکر در کتاب های دبستان آن داستان های قشنگ وجود ندارد.