مثل روزای بارونی

مثل روزای بارونی

در این وبلاگ خواهم گفت از ناصریا از خودم و علایق شخصیم و هر چه پیش آید.
مثل روزای بارونی

مثل روزای بارونی

در این وبلاگ خواهم گفت از ناصریا از خودم و علایق شخصیم و هر چه پیش آید.

مصاحبه با ناصر عبداللهی در اردیبهشت ۸۴

مصاحبه با ناصر عبداللهی اردیبهشت ۸۴

مصاحبه ای است که اردیبهشت 84 با همکاری دوست و همکار خوبمان کیارش حسن زاده با ناصر انجام شد و در نشریه ترانه ماه به چاپ رسید. این مصاحبه را با اندکی تلخیص بخوانید

ناصر جان بیوگرافی کامل:
 
ناصر عبداللهی هستم. متولد مسجد بلال شهر بندرعباس. ساعت 10:15 روز ده ماه ده سال 1349.
نام پدر : عبدالرحمن . شماره شناسنامه 743. دارای چهار فرزند به نام های نوید- نازنین- نامی -نینا
 
موسیقی را از کی شروع کردی و چگونه؟
 
 
از دوران نوجوانی و با تدریس برادر بزرگترم. از سن 13 سالگی خواندن را شروع کردم. گذشت تا سال 1374. البته قبل از آن فعالیت های زیادی در امور فرهنگی استان داشتم. در سال در سال 74 با برنامه صبح به خیر
ایران در تلویزیون به مردم معرفی شدم. با آهنگ های ابوالفضل و فاطمه بنت نبی.
اولین آلبوم آلبوم حقیقت نام دارد که ترانه بهار بهار را من خوانده بودم که این آلبوم کاری بود مشترک با 7-6 نفر از خواننده های همکار و عزیزم.
 
آلبوم هایی که تا به حال داشتی؟
 
سال 78 به طور کلی می شه گفت آغاز کار حرفه ای ام بود و به طوری که خودت می دونی با
انتشار کاست عشق است با اشعار زیبای استاد غزل ایران محمد علی بهمنی، بعد آلبوم دوستت دارم
با آهنگسازی و تنظیم خوب بهنام ابطحی در پاییز 79 وارد بازار شد و با ترانه ناصریا عملاً
توانست ناصر عبداللهی را بیشتر و بیشتر به مردم معرفی کند، به هر حال لطف مردم در آن تاریخ به تناسب آغاز دوباره موسیقی پاپ در کشور شامل حال من شد.
 
خوب، ادامه بدهیم. بعد از دوستت دارم؟

بعد از دوستت دارم به هر حال مسئولیت من در قبال مردم سنگین تر شد، در عین حال که احساس
مسئولیت زیادی در قبال خطه جنوب و ماهیت موسیقی معنوی که من به دنبالش می گشتم به وجود آمد. مجموعه ای به نام بوی شرجی در سال 1381 روانه بازار کردم، به هر حال این آلبوم بنابه
دارا بودن مخاطبان خاصش توانست به آنچه که خودم در نظر داشتم برسد. نیاز جامعه به تغییر
روحی جوانان و توجه ویژه من به جذب علایق و سلایق قشر سنی که به هر حال انواع مختلفی از
موسیقی را می طلبد! به این دلیل در واپسین ماه های سال 82 یعنی دی ماه، آلبوم هوای حوا با تمی جوان پسند به بازار عرضه شد که همان طور که می دانید آلبوم موفقی بوده است.البته خدا می داندکه این موفقیت را به هیچ عنوان برای خود نمی دانم،
 چرا که اگر یک کار خوب با محتوای خوب و کیفیت خوب و در کل با جمع بندی خوب بتواند خواسته های موسیقی کشور را ارضا کند،
برای من بس است.
حال می خواهد خواننده این کار ناصر عبداللهی بدصدا باشد یا دوستان هنرمندی
که اکنون در حیطه موسیقی فعالیت دارند
 
چرا گفتی ناصر عبداللهی بدصدا، با این که خودتم از تعداد دوستداران صدات آگاهی داری؟
 
نه بابا! این جوری هم که فکر می کنی ناصر عبداللهی عددی نیست. مردی از خطه بندرعباس و
خدمتگزار همه آنهایی که موسیقی را دوست دارند. از قول من بنویس ناصریا کوچک همه مردم
 
 
ناصر جان تعداد کنسرت هایی که تا حالا داشتی یادت هست؟
 
البته اطلاعات دقیق این سوال را از مدیر برنامه هام بپرس. ولی می دونم که در اغلب شهرها کنسرت برگزار کرده ایم و حداقل سالی یک بار هم در خدمت تهرانی های عزیز هستیم.
چندین اجرا هم در خارج از کشور داشتیم. انگلستان، مالزی، تایلند، امارات، تاجیکستان و ارمنستان، کشورهایی بوده اند که گروه ناصریا تا کنون در آنجا اجرای برنامه داشته است.

با توجه به فقدان سالن های مناسب و گرانی سالن های تهران، واقعاً چه تصمیمی خواهی گرفت؟

والا می ترسم رفته رفته از لحاظ برگزاری کنسرت شرمنده مردم شویم، چون که با این محدودیت
اگر بخواهیم در تهران کنسرت بگذاریم، حداقل قیمت بلیط بلیط باید 15000 تومان باشد تا هزینه های آن درآید. حال هزینه های مربوط به نوازنده ها، تمرین و غیره به کنار.
 به همین ترتیب در شهرستان ها هم قیمت بلیط و
محدودیت های سالن را روبروی خود داریم. اما با همه این اوصاف به دلیل این که فقط و فقط خودمان را مدیون مردم می دانیم و قطعاً مسئولیتی در قبال آن داریم.
با مدیر برنامه هایم از سال پیش تصمیم گرفتیم پس از این کنسرت هایمان را خودمان اجرا کنیم تا نگرش صرفه اقتصادی که توسط تهیه کننده ها در این اجراها وجود دارد زدوده شود و کار به عنوان یک کار فرهنگی تلقی
گردد، نه یک کار اقتصادی.
 اگر از من بپرسی که امروز آرزوی برگزاری چه کنسرتی را دارم،
باور کن می گم آرزو دارم یک سالن استاندارد و خوب در یکی از مناطق محروم وجود داشته باشد که جمعیت بسیاری را در خود جای دهد تا بتواند برای کسانی که واقعاً علاقه مندند ولی توانایی هزینه ورود به کنسرت را ندارند، اجرای برنامه رایگان داشته باشم.
 آن هوادار من که توانایی خرید
بلیط را ندارد، چه گناهی دارد و واقعاً هزینه های گزاف برگزاری هم این اجازه را نمی دهد که من بتوانم کنسرت بران آنان اجرا کنم، ولی باور کن آن چیزی که گفتم، آرزوی منه.
 
تو یه جورایی جزو سری اولی هایی هستی که وارد موسیقی پاپ ایران شدند، در حال حاضر از همکارانت با کدام یک ارتباط دوستی و هنری داری؟
 
من واقعاً بگم خدمت همه هنرمندان چه آنهایی که اول بودند، چه جدیدترها ارادت دارم. این را حداقل خودت می دونی، ولی می دونم که شاید دوستان دیگری از من دور شده باشند، دیدن و دیدار
هر هنرمندی جزو بهترین لحظات زندگیم است. چندی پیش که در سالن میلاد برنامه داشتیم با آقای
گلریز روبرو شدم که از خواننده های قدیمی کشور است و واقعاً خوشحال شدم.
 سعید شهروز یکی از دوستان خوب من است که البته او هم از قدیمی ها محسوب می شود
 
الگوی هنری داشتی یا قبل از این که خوانندگی را به طور رسمی شروع کنی، طرفدار صدای خاصی بودی؟
 
به طور صد در صد هیچ کدام از آنها نبوده، بلکه همیشه سعی کردم توانمندی ها و تاکتیک های فنی
هر یک از افرادی که می توانستند به نحوی به بهترین شکل آن را به اجرا برسانند را تمرین کنم،
ولی خوب نمی شود بندرعباسی بود و از مرحوم ابراهیم منصفی نگفت. مردی که می توان او را
سنبل ملودی های ماندگار و تاٌثیر گذار قلمداد کرد. همیشه سعی کرده ام و می کنم در فعالیت های هنری ام، یاد و نامی از او داشته باشم.
 
تا حالا چند تا آهنگ جمعاً خواندی؟
 
الان خاطرم نیست، ولی به غیر از کارهای منتشر شده، تعداد زیادی کار برای خودم ساختم و خواندم
که واقعاً نمی توانم آمار دقیقی را بگم که البته همه این کارها را اگر عمری باقی باشه به یاری خدا در آینده سعی می کنم انتشار دهم.
 
به غیر از خوانندگی شغل دیگری داری؟
 
کار من به طور حرفه ای منشعب از موسیقی است. نه شغل دیگری ندارم. کنسرت، کاست، آهنگسازی و تنظیم واقعاً محل درآمدم است...
 
روحش شاد و یادش گرامی...
                                                                      منبع: مجله همدل
هایی که هست امکان برگزاری کنسرت مطلوب وجود نخواهد ندارد.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد