مثل روزای بارونی

در این وبلاگ خواهم گفت از ناصریا از خودم و علایق شخصیم و هر چه پیش آید.

مثل روزای بارونی

در این وبلاگ خواهم گفت از ناصریا از خودم و علایق شخصیم و هر چه پیش آید.

تست روانشناسی

شخصیت شناسی با چند سوال کوتاه


به سوالات زیر با دقت و صادقانه پاسخ بدهید و در پایان تعبیر پاسخ هایتان را بخوانید و شخصیت خودتان را محک بزنید.

1. دریا را با کدام یک از  ویژگی های زیر تشریح می کنید؟
آبی
تیره،شفاف،سبز ، گل آلود

2. کدام یک از اشکال زیر را دوست دارید؟
دایره، مربع یا مثلث

3.
فرض کنید در راهرویی راه می روید. دو در می بینید، یکی در ۵ قدمی سمت چپ تان و دیگری در انتهای راهرو و هر دو در نیز باز هستند. کلیدی روی زمین درست جلوی شما افتاده است، آیا آن را برمی دارید؟
بله، خیر

4.
این رنگ ها را ترجیح می دهید چگونه اولویت بندی شوند؟
قرمز، آبی، سبز، سیاه و سفید

5.
دوست دارید از نظر ارتفاع در کدام قسمت کوه باشید؟

6.
در ذهنتان اسب چه رنگی است؟
قهوه ای، سیاه یا سفید

7.
طوفانی در راه است، کدامیک را انتخاب می کنید؟
یک اسب یا یک خانه

. . .

. .

.

.

.

.

.

.

.

پاسخ ها :

1. آبی تیره: دارای شخصیتی پیچیده.
شفاف: به سادگی قابل درک.
سبز: آسان گیر و بی خیال.
گل آلود: آشفته و سردرگم.

2.
دایره: سعی می کنید طوری رفتار کنید که خوشایند همه باشد.
مربع: خودرای و خود محور هستید.
مثلث: یک دنده و لجباز. (اندازه اشکال با خودخواهی و منیت شما ارتباط مستقیم دارد)

3.
بله: شما آدم فرصت طلبی هستید.
خیر: آدم فرصت طلبی نیستید.

4.
این سئوال، اولویت های شما در زندگی را مشخص می کند.
قرمز: شهوت و دلبستگی.
آبی: دوستان و روابط.
سبز: شغل و حرفه.
سیاه: مرگ.
سفید: ازدواج.

5.
میزان ارتفاعی که انتخاب می کنید رابطه مستقیم با میزان جاه طلبی شما دارد.

6.
قهوه ای: فروتن و خاکی.
سیاه: غیرقابل پیش بینی و سرکش و هیجان انگیز.
سفید: برتر و مغرور و تاثیرگذار.

7.
این سئوال، اولویت های شما به هنگام مشکلات را تعیین می کند.
اسب: همسر.
خانه: فرزندان.

دختر زیبا و خواستگار پیر...!


روزگاری یک کشاورز در روستایی زندگی می کرد که باید پول زیادی را که از یک پیرمرد قرض گرفته بود، پس می داد.

کشاورز دختر زیبایی داشت که خیلی ها آرزوی ازدواج با او را داشتند. وقتی پیرمرد طمعکار متوجه شد کشاورز نمی تواند پول او را پس بدهد، پیشهاد یک معامله کرد و گفت اگر با دختر کشاورز ازدواج کند بدهی او را می بخشد و دخترش از شنیدن این حرف به وحشت افتاد و پیرمرد کلاه بردار برای اینکه حسن نیت خود را نشان بدهد گفت : اصلا یک کاری می کنیم، من یک سنگریزه سفید و یک سنگریزه سیاه در کیسه ای خالی می اندازم، دختر تو باید با چشمان بسته یکی از این دو را بیرون بیاورد. اگر سنگریزه سیاه را بیرون آورد باید همسر من بشود و بدهی بخشیده می شود و اگر سنگریزه سفید را بیرون آورد لازم نیست که با من ازدواج کند و بدهی نیز بخشیده می شود، اما اگر او حاضر به انجام این کار نشود باید پدر به زندان برود.

این گفت و گو در جلوی خانه کشاورز انجام شد و زمین آنجا پر از سنگریزه بود. در همین حین پیرمرد خم شد و دو سنگریزه برداشت. دختر که چشمان تیزبینی داشت متوجه شد او دو سنگریزه سیاه از زمین برداشت و داخل کیسه انداخت. ولی چیزی نگفت !

سپس پیرمرد از دخترک خواست که یکی از آنها را از کیسه بیرون بیاورد.

تصور کنید اگر شما آنجا بودید چه کار می کردید ؟ چه توصیه ای برای آن دختر داشتید ؟

اگر خوب موقعیت را تجزیه و تحلیل کنید می بینید که سه امکان وجود دارد :

1ـ دختر جوان باید آن پیشنهاد را رد کند.

2ـ هر دو سنگریزه را در بیاورد و نشان دهد که پیرمرد تقلب کرده است.

3ـ یکی از آن سنگریزه های سیاه را بیرون بیاورد و با پیرمرد ازدواج کند تا پدرش به زندان نیفتد.

لحظه ای به این شرایط فکر کنید. هدف این حکایت ارزیابی تفاوت بین تفکر منطقی و تفکری است که اصطلاحا جنبی نامیده می شود. معضل این دختر جوان را نمی توان با تفکر منطقی حل کرد.

به نتایج هر یک از این سه گزینه فکر کنید، اگر شما بودید چه کار می کردید ؟!

و این کاری است که آن دختر زیرک انجام داد :

دست خود را به داخل کیسه برد و یکی از آن دو سنگریزه را برداشت و به سرعت و با ناشی بازی، بدون اینکه سنگریزه دیده بشود، وانمود کرد که از دستش  لغزیده و به زمین افتاده. پیدا کردن آن سنگریزه در بین انبوه سنگریزه های دیگر غیر ممکن بود.

در همین لحظه دخترک گفت : آه چقدر من دست و پا چلفتی هستم ! اما مهم نیست. اگر سنگریزه ای را که داخل کیسه است دربیاوریم معلوم می شود سنگریزه ای که از دست من افتاد چه رنگی بوده است... .

و چون سنگریزه ای که در کیسه بود سیاه بود، پس باید طبق قرار، آن سنگریزه سفید باشد. آن پیرمرد هم نتوانست به حیله گری خود اعتراف کند و شرطی را که گذاشته بود به اجبار پذیرفت و دختر نیز تظاهر کرد که از این نتیجه حیرت کرده است.


نتیجه ای که 100 درصد به نفع آنها بود.

1ـ همیشه یک راه حل برای مشکلات پیچیده وجود دارد.

2ـ این حقیقت دارد که ما همیشه از زاویه خوب به مسایل نگاه نمی کنیم.

3ـ زندگی شما می تواند سرشار از افکار و ایده های مثبت و تصمیم های عاقلانه باشد.

اثبات وجود خدا


مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت در بین کار گفت و گوی جالبی بین آنها در گرفت.


آنها در مورد مطالب مختلفی صحبت کردند وقتی به موضوع خدا رسید آرایشگر گفت: من باور نمی کنم که خدا وجود دارد. 


مشتری پرسید: چرا باور نمی کنی؟

آرایشگر جواب داد: کافیست به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد؟ شما به من بگو اگر خدا


وجود داشت این همه مریض می شدند؟


بچه های بی سرپرست پیدا میشد؟ 


اگر خدا وجود داشت درد و رنجی وجود داشت؟ 


نمی توانم خدای مهربانی را تصور کنم که اجازه دهد این همه درد و رنج و جود داشته باشد.


مشتری لحظه ای فکر کرد اما جوابی نداد چون نمی خواست جر و بحث کند.


آرایشگر کارش را تمام کرد و مشتری از مغازه بیرون رفت به محض اینکه از مغازه بیرون آمد مردی را دید با موهای بلند و کثیف و به هم تابیده و ریش اصلاح نکرده ظاهرش کثیف و به هم ریخته بود.


مشتری برگشت و دوباره وارد آرایشگاه شد و به آرایشگر گفت:میدونی چیه! به نظر من آرایشگرها هم وجود ندارند.


آرایشگر گفت: چرا چنین حرفی میزنی؟ من اینجا هستم. من آرایشگرم.همین الان موهای تو را کوتاه کردم.


مشتری با اعتراض گفت: نه آرایشگرها وجود ندارند چون اگر وجود داشتند هیچکس مثل مردی که بیرون است با موهای بلند و کثیفو ریش اصلاح نکرده پیدا نمی شد.


آرایشگر گفت: نه بابا! آرایشگرها وجود دارند موضوع این است که مردم به ما مراجعه نمیکنند.


مشتری تاکید کرد: دقیقا نکته همین است. خدا وجود دارد. فقط مردم به او مراجعه نمیکنند و دنبالش نمی گردند. برای همین است که این همه درد و رنج در دنیا وجود دارد.!



رخصت

ناصر پس از مرگش با «رخصت» آمد...


صبح ساحل ، هنری  _ آلبوم جدیدى از ناصر عبداللهى،خواننده فقید موسیقى پاپ ایران منتشر خواهد شد. به گزارش سایت موسیقى ما، رضا کریمى، مدیر برنامه‌هاى ناصر عبداللهى با اعلام این خبر گفت: ناصر قرار بود آلبومى با عنوان «رخصت» در سال‌هاى 81 و 82 منتشر کند که به دلایل از جمله نبودن بنده در ایران و ... به تاخیر افتاد.




سرانجام با فوت وى این آلبوم به مرحله انتشار نرسید.کار آهنگسازى و تنظیم قطعات آن آلبوم را مهدى عندلیبى از استادان موسیقى ایران انجام داده بود، اما از آنجا که صداى خام ضبط شده ناصر براى قطعات آلبوم موجود بود تصمیم گرفتیم این آلبوم را با تنظیم‌هاى جدید منتشر کنیم.«وى در ادامه افزود: »مهدى عندلیبى براى اولین بار تلفیق مدرنى از ساز‌هاى آکوستیک با تنظیم‌هاى الکترونیک به وجود آورده که در نوع خود بسیار جالب است. صداى دلنشین ناصر که در میان ما نیست با تنظیم‌هاى مدرن و به روز‌شده‌اى از آن آلبوم، شاید بتواند جاى خالى وى را پر کند.«کریمى تاریخ اتمام کار‌هاى آلبوم را دو ماه آینده اعلام کرد، اما گفت: »به احتمال زیاد این آلبوم را با نام جدید در چهارمین سالگرد درگذشت ناصر رونمایى خواهیم کرد. قصد داریم در آن برنامه کنسرتى هم از این قطعات برگزار کنیم که در نوع خود قابل توجه است.کریمى در پایان افزود: »تمام منافع این آلبوم 7 قطعه‌اى که البته 2 قطعه هم به صورت ریمیکس به آن اضافه خواهد شد، متعلق به خانواده ناصر است.

«ناصر عبداللهى متولد 10 دى 1349 از خوانندگانى بود که با شروع اوج‌گیرى موسیقى پاپ در سال‌هاى اخیر با ترانه ناصریا به شهرت فراوانى دست یافت. او در آثارش از کسى تقلید نمى‌کرد و صدایى منحصر به فرد داشت. بیشتر اشعار ترانه‌هاى او از سروده‌هاى محمدعلى بهمنى بود. در کار موسیقى به گفته خود وى تحت تاثیر سبک موسیقى ابراهیم منصفى بود؛ طورى که در سال‌هاى آغازین کار هنرى، ترانه‌هاى منصفى را بازخوانى مى‌کرد.ناصر عبداللهى با حضور درخشانش در عرصه موسیقى پاپ فارسى علاوه بر اینکه نام هرمزگان و بندرعباس را بر سر زبان‌ها انداخت و نگاه مردم ایران را به این خطه آمیخته با ریتم، گرم و زنده ساخت که ستایش و احترام را در خود به همراه داشت، خود باورى را هم براى جوانان جویاى عرصه موسیقى هرمزگان به همراه آورد.