کسانى که خطى نامرتب دارند
احتمالاً در زندگى بسیار فعال هستندو به همین دلیل برایشان مشکل است که بتوانند ثابت و بى تحرک بمانند و برخى از کارهایشان حساب شده و سنجیده نیست. به همین دلیل گاهى اوقات براى دوستان و افراد خانواده غیرقابل پیش بینى هستند. آزادى شخصیتى براى آن ها خیلى مهم است و اهمیت زیادى به استقلال خود مى دهند و ممکن است گاهى خیلى احساساتى رفتار کنند ....
کسانى دست خط مرتب و خوانایى داشته باشند
مى توان این طور برداشت کرد که آن ها خودشان را بسیار کنترل مى کنند و دوست ندارند به راحتى شخصیت خود را لو بدهند. حتى گاهى اوقات برایشان مشکل است که احساساتشان را بروز دهند و آن را سرکوب مى کنند.
کسى که خیلى پررنگ مى نویسد و قلم را زیاد فشار مى دهد
احتمالاً علاقه زیادى به مخالفت کردن با دیگران دارد؛ چرا که احساس قدرت واعتماد به نفس زیادى مى کند و دوست دارد روى دیگران اعمال نفوذ کند و به همین خاطر شخصیت افراد را درست درک نمى کند.
کسانى که خیلى کمرنگ مى نویسند
احتمال این که فردى حساس و دلسوز باشند بسیار زیاداست و موقعیت دیگران را حتى بیشتر از خودشان درک مى کنند و این امکان نیز وجود دارد که قادر به اثبات حرف خودشان نباشند و خیلى راحت ضربه مى خورند و وقتى دیگران از آن ها انتقاد مى کنند خیلى سریع از موضع خودشان عقب نشینى مى کنند.
کسانی که خیلى کند و آهسته مى نویسند
به سرعت قادر به نشان دادن عکس العمل نیست؛ این افراد احتمالاً به زمان بیشترى براى ابراز عقیده خود نیاز دارند. افرادى که آهسته مى نویسنداز نظر خلق و خو اغلب اشخاصى ملاحظه کار و محتاط هستند و در نتیجه به زمان بیشترى براى فکر کردن و فهمیدن نیاز دارند و در ابراز احساساتشان هم کند هستند و اغلب دوست دارند هیچ تصمیمى نگیرند تا این که یک تصمیم غلط بگیرند.
کسانی که دست خط تند و شتابزده اى دارند
احتمالاً افرادى کم حوصله هستند و از اتلاف وقت خسته مى شوند و از نظر خلق و خو بسیار لحظه اى هستند. سریع درک مى کنند و در نشان دادن رفتار و احساساتشان چندان پایدار نیستند و اغلب به دلیل شتابزدگى در تصمیم گیرى دچار لغزش و خطا شده و از این که در آرامش به حرف هاى دوستانشان گوش کنند خسته مى شوند.
کسانی که دست خط ساده اى دارند و خیلى ابتدایى مى نویسند
در روابط با دیگران ترجیحاً واقع گرا و با تدبیر هستید و نمى توانید قبول کنید که گاهى باید با دیگران کنار بیایید و به آن ها توجه کنید و همچنین اطرافیان به ندرت از آن چه درون شما مى گذرد آگاهى پیدا مى کنند.
کسانی که دست خطى زیبا و پررنگ و لعابى دارند
این امکان وجود دارد که گاهى به شدت رسمى برخورد کرده و خیلى مفصل و با علاقه درباره مسایل دلخواهتان حرف بزنند و این احتمال نیز وجود دارد که درخواسته ها و تمایلاتتان پرتوقع و رویایى باشند.
اگر شما خود را داراى دست خط ریزى مى بینید و بسیار کوچک مى نویسید
احتمالاً شما توانایى هاى خود را دست کم مى گیرید و خودتان را از آن چه واقعاً هستید کمتر ارزیابى مى کنید و ممکن است گاهى تنگ نظر و خرده گیر باشید.
اما اگر درشت مى نویسید
این احتمال وجود دارد که خودتان را زیادى بزرگ و مهم جلوه داده و گاهى بسیار با اعتماد به نفس و از موضع قدرت رفتار مى کنید.
اگر کسى دست خط شکسته اى دارد و حروف را زوایه دار و شکسته مى نویسد
فردى بسیار با اراده مى باشد و در کارهایش حد وسط را قبول ندارد و به همین علت اهل سازش و مصالحه نیست و اغلب به همین خاطر که وسط را دوست ندارد از دیگران خسته مى شود و تصمیمى نمى گیرد چون دوست ندارد راه اشتباه را انتخاب کند.
اگر فردى دست خط ملایم و کشیده اى دارد
آدمى چند بعدى است و مى تواند مشکلاتش را از زوایاى مختلف بررسى و درک کند. برایش تنوع مهم است و گاهى احساس مى کند استعدادهاى زیادى دارد و نمى تواند هیچ کدامشان را به درستى شکوفا کند. ممکن است فردى زود رنج باشد و به ندرت علیه برداشت ها و انتقادات دیگران از خود دفاع کند.
اگر کلمات را در هم و فشرده مى نویسید
احتمالاً شما فرد راحتى نیستید و در جمع خودتان را کنارى مى کشید و مى خواهید کنترل خود را از دست ندهید. از برقرارى رابطه با دیگران خوشتان نمى آید و گاهى دوست ندارید خود را فردى خوش فکر نشان بدهید. اغلب بعد از دیگران ابراز عقیده مى کنید و عقیده خود را مى گویید واین به این علت است که قدرى محتاط هستید.
کسى که کلمات را با فاصله و باز باز مى نویسد
خیلى راحت با دیگران رابطه برقرار کرده و خیلى ساده و بى تکلف و مستقیماً به دیگران نزدیک مى شود. گاهى به راحتى از کوره درمى رود و با این کار ممکن است به حریم شخصى دیگران تجاوز کند و این به این علت است که او ارزشى به خوددارى کردن و کنترل خود نمى دهد، اما انسانى کوشا و باطراوت است که سریع تصمیم گرفته و با کارهاى خود به دیگران خدمت مى کند
بیست و پنج مرگ عجیب در دنیا
1ـ آرنولد بنت: داستان
نویس انگلیسی(1931ــ1867) وی برای آنکه ثابت کند آب شهر پاریس از نظر
بهداشتی کاملا سالم است، یک لیوان از آن را خورد و در اثر تیفوئید ناشی از
آن در گذشت! 2 ــ آگاتوکلس (خود کامه ی سراکیوز 289 ــ361 ق.م) در اثر قورت دادن خلال دندان خفه شد. 3 ــ آلن پینکرتون ( موسس آژانس کارآگاهی آمریکا 1884ــ 1819) هنگام نرمش صبحگاهی به زمین خورد و زبانش لای دندان ماند و زخم شد و در اثر قانقاریای ناشی از این زخم درگذشت. 4 ــآیزادورا دانکن (رقاص آمریکایی 1927ــ 1878) هنگامی که در اتومبیل بود، شال گردن بلندش به چرخ عقب اتومبیل گیر کرد و گردنش شکست و خفه شد. 5 ــ اسکندر کبیر (پادشاه مقدونی 323 ــ356 ق.م) به دنبال دو روز میگساری و عیاشی در اثر تب درگذشت. 6 ــ الکساندر (پادشاه یونان 1920ــ 1893) یک میمون خانگی گازش گرفت و در اثر عفونت خون در گذشت. 7 ــ تامس آت وی (نمایشنامه نویس انگلیسی 1685 ــ1652) مرد فقیری بود. به دنبال روزها گرسنگی سرانجام یک گیته به دست آورد و با آن یک دست پیچ گوشت خرید و از شدت ولع همان لقمه ی دهان پر کن اول گلو گیرش شد و خفه اش کرد! 8ــ تامس می ( مورخ انگلیسی 1650 ــ1595) بر اثر بلعیدن غذای زیادی، خفه شد. 9ــ جان وینسون ( ماجرا جوی بریتانیا 1629ــ 1557) وی در 72 سالگی از اسب به زمین افتاد و میخی وارونه بر زمین افتاده بود، در سرش فرو رفت. 10ــ جروم ناپلئون بناپارت (آخرین بناپارت آمریکایی 1945ــ 1878) در سنترال پارک نیویورک، پایش به زنجیر سگ زنش گرفت و افتاد و در اثر زخمهای حاصله در گذشت. 11ــ جورج دوک کلارنس ( انگلیسی 1478ــ1449) به دستور برادرش ریچارد سوم در خمره شراب خفه شد. 12ــ جیمز داگلاس ارل مورتون (1581ــ1525) بوسیله دستگاهی شبیه گیوتین که خودش آن را به اسکاتلندیان معرفی کرده بود، سر بریده شد. 13ــ رودولفونی یرو ( ژنرال مکزیکی 1917ــ 1880) اسبش در شن روان گرفتار شد و سنگینی طلاهایی که به همراه داشت باعث فرو رفتن به درون ماسه شد. 14ــ زئوکسیس (نقاش یونان قرن پنجم ق.م) به تصویری که از یک ساحره پیر کشیده بود آنقدر خندید که یکی از رگهایش پاره شد و مرد! 15ــژراردونرال (نویسنده فرانوسوی1855ــ1808) با بند پیشبند، خودرا از تیر چراغ برق خیابان حلق آویز کرد. 16ــ فرانسیس بیکن (1626ــ1561) براثر گرفتاری در یک سرمای ناگهانی گرفتار شد و درگذشت. 17ــ فالک فیتز وارن چهارم (بارون انگلیسی 1264ــ 1230) در بازگشت از یک جنگل، اسبش در باتلاق افتاد و فالک که زره پوشیده بود، در درون زره اش خفه شد. 18ــکلادیوس اول ( امپراتور روم 54 ب م. ـ10 ق .م ) با یک پر آغشته به سم خفه شد. 19ــ کنت اریک مگنوس آندرئاس هرس ستنبورگ ( 1895 ـ1860) لین انگلیسی در اثر خشم ناشی از مستی، با سیخ بخاری به دوستش حمله کرد، اما خودش توی بخاری افتاد و سوخت. 20ــ گریگوری یفیموویچ راسپوتین (1916ــ1871) وزنه ای به بدنش بستند و در رود نوا غرقش کردند. 21ــ لایونل جانسن (شاعر انگلیسی 1902ـ 1867) از روی چهارپایه ی پشت بار به زمین افتاد و در اثر زخمهای حاصله در گذشت. 22ــ لنگی کالیر (کلکسیونر آمریکایی 1947ــ1886) در خانه خود و در تله ای مهلک درگذشت. تله را برای دستگیری دزدان کار گذاشته بود. 23ــ مارکوس لیسینیوس کراسوس (سیاستمدار رومی 53ــ 115 ق.م) این رهبر بدنام و صراف رمی به دست سربازان پارتی با ریختن طلای مذاب در حلقش درگذشت. 24ــ هنری اول (پادشاه انگلیسی 1135ــ1068) در اثر افراط در خوردن مارماهی دچار ناراحتی روده شد و مرد. 25ــ یوسف اشماعیلو ( کشتی گیر ترک .) بر اثر سنگینی طلاهایی که به کمرش بسته بود در دریا غرق شد. چون نتوانست به راحتی شنا کند. |