نزدیک شدن عید نوروز!

آخ .....جووون..... 

 

                                 باز هم نزدیک عید هست....




 

نمیدونم نسبتی به سن و سال و گذر سال هست یا نه و جدیدا اینطور شده ؟؟؟؟؟ 

 

بچه که بودیم اووووووووووو چقدر باید میگذشت تا عید به همراه تموم بوهای خوبش برسه... 

 

 

الان سنم بالاتر رفته؟؟؟؟ مشغله ها زیاد شده ؟؟؟ نمیدونی کی شب میشه کی روز؟؟ 

 

نمیدونم ...ولی میدونم متوجه نشدم کی اسفند شد... 

 

و همیشه وقتی وارد اسفند میشیم زمان شتاب بیشتری میگیره ..تا تکون خوردیم شده امروز 

 

۲۱ اسفند ...چند روز دیگه سال نو میشه؟؟؟ 

 

ولی من این روزها رو بخاطر هیجانی که در مردم ایجاد میشه دوست دارم ... 

 

خرید عید ... ماهی قرمز... سبزه... بوی گل شب بو.... ووووو 

 

آره همه دوست داریم ..حتی اون فقیری که نمیتونه یک کفش دست دوم جایگزین کفش پاره بچه خودش بکنه..... 

 

راستی بفکر اونها هستیم ؟؟؟؟ 

 

اطراف خودمون رو خوب نگاه کنیم از این آدمها زیاد خواهیم دید که بر حسب تقدیر دچار مشکل هستند ... 

 

اگه دستمون میرسه بد نیست همانجور که عید را با تموم نو شدن ها دوست داریم ..کمی هم 

 

به اونها فکر کنیم..کافیست از خرید خودمون کمی کم کنیم و حتی برای یک بچه هم که 

 

 شده یک هدیه بخریم .. تا مفهوم نو شدن هم برای او رنگ واقعی  خودشو داشته باشه...  

 

به هر حال نمیدونم چی شد که اینهارو نوشتم ..کسی میخونه؟؟؟کسی عمل میکنه؟؟

 

حتی یکنفر هم بخونه و عمل بکنه من خوشحال میشم ... از من بیشتر کسی که این کمک رو میکنه.

 

به هر حال داشتم برای دل خودم مینوشتم  از شتاب روزهای اسفند ..که این حرفها اومد  

 

و نوشتم...




به هر حال آرزومند رسیدن سالی پر برکت برای همه هستم به همراه شادی و سرور... 

 

به امید روزی که حتی یک نیازمند نداشته باشیم ...انشاا.....